تنها ،
خیال این مشک
بارانی ست که قلبش
مثلِ سیبی تکه تکه شد.
مشک،
شتک که می زد
باران شرم داشت.
عطش لبالب خون بود و
اشک ،
جای خالی هیچ!
انگار نه کوری می دید و
نه کری می شنید...
برچسب :اشعار سلبی ناز رستمی