از خیابان مىگذرد زنى
که باران را
شکل مىدهد
تو با چترى
که فاصله را
سردرگم مىکند
و یک بازى
که اتفاق نمىافتد
کسى که به صفر رسید
از یک رؤیا
باقى مانده بود
هیچ ربطى به تجربههاى شخصى ندارد
با عشق شروع شدن
و در متن با تشنج مردن
گزارشگر با اشاره مىگوید
تراس تاریک است امّا
چند گلبرگ
آخر هفته
حدود هفت بعد از ظهر
نیمکت
تو
گردنبند
دستبند
و گیره سرم را باز مىکنم
آرایشم را پاک
و تنها با یک انگشتر
حکم ویرانى خودم را
امضا.
برچسب :بنفشه حجازى شاعر و نویسندهاى بسیار فعال در روزگار ماست. او در سال 1333 در بروجرد به دنیا آمده، در اصفهان درس خوانده و رشد فعالیتش در تهران بوده است.
ایشان داراى همسر و دو فرزند مىباشد. وى علاوه بر شعر و داستان، صاحب نظر و منتقد در شعر و فیلم و ادبیات داستانى است. مدتى تدریس ادبیات در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان را بهعهده داشته است. در همایشهاى بینالمللى از جمله یازدهمین کنفرانس بینالمللى بنیاد پژوهشهاى زنان ایران در دانشگاه کالیفرنیا «برکلى» در سال 79 به ایراد سخنرانى پرداخته و مقالات زیادى (تاریخى، ادبى و اجتماعى) نوشته است. بانویىست پر تلاش که در شعر نوپرداز داراى زبانى مدرن است و براى زنان همواره قلمى گویا و روان داشته و ترجمهها و تألیفات دانشگاهى بسیار دارد. مجموعه اشعار او «رؤیاى انار»، «به انکار عشق تو ناگزیرم»، «نپرس چرا سکوت مىکنم»، «یک منظومه آواره و بیست ترانه سرگردان»، «اعتراف مىکنم» و رمان: «ماه گریخته در پیراهن»، «نرگس+ عشق»، «گزارشى از ستونزار»، «بیسکویت نیمخورده» و داستان کودکان: «تارا و ماه»، «مرغ دریایى»، «گفتگوى چراغها» و «لالایى» است.