وضوى عشق
هر صبح در زلال نگاهت وضو کنم
در لالهزار عمر تو را جستجو کنم
پیوند توست تجربه بیست سالهام
زان پارههاى خسته دل را رفو کنم
گر سوز شمع عشق بسوزد مرا چه باک؟!
شادم که عرض خدمت دل را نکو کنم
خواهم خزان عمر نیاید به باغ جان
تا شغل باغبانى این لاله رو کنم
در جستجوى واژه پر شوکت وقار
بر لوح کارنامه حُسن تو رو کنم
هر کس مراد خویش طلب مىکند ز حق
من روز سرفرازى تو آرزو کنم
پیام معلم
بیا به خلوت جانم تو را به جان بپذیرم
بنوش! جام صفا را ز چشمهسار مسیرم
مکان درس و بیان را به عالمى نفروشم
مقام دون جهان را در این مکان نپذیرم
بام سنگر همت همیشه سوى فرازم
کزان زمانه نگیرد در این کرانه اسیرم
ز قطره قطره جانم تو را به عرش رسانم
که من ز درگه جانان به کوى یار سفیرم
حلول عمر جوان را به لاله روى تو بینم
تو آن تکاور تیزى، من این تناور پیرم
نوشته مشق عبادت به راه کسب سعادت
ز حرف حرف کلامم به لوح لوح ضمیرم
صبا! بگو به بهاران ز من به نوگل خندان
تو جاودانه بمانى! چو عاشقانه بمیرم
فرزانه یاورزاده
برچسب :فرزانه یاورزاده در سال 1326 در خانوادهاى معتقد و متدین در لاهیجان متولد شد. آموزشهاى ابتدایى و دبیرستانى را در این شهر سرسبز و زیبا زیر نظر استادان صاحبنظر آن دیار به پایان رسانید و در سال 44 وارد دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرک کارشناسى ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسى، به شغل معلمى که به آن عشق مىورزید مشغول شد. همزمان با مسئولیت کارشناس سنجش مرکز زبان و ادبیات فارسى، در دانشگاه پیام نور هم در کار آموزش و سنجش فعالیت مىکرد. او مىگوید: شغلى را که در آن تعلیم و تربیت نبود نپذیرفتم چون احساس مىکردم که جز معلمى، هر شغلى تمرکز تدریس و تعلیم را از من مىگیرد. عشق، عشق، فقط عشق است که به معلم توان و حرکت مىبخشد ...»
تا خاطر فرزانه، کارنامه عشق، آفتاب آرزو، در محراب عشق، نداى چاى و تفسیر قرآن به همت استاد حشمتاللّه ریاضى از جمله آثار خانم یاورزاده است. همچنین ایشان در چاپ آثار دکتر محمد معین به دکتر مهدخت معین یارى رسانده است. شمع حدیث، آخرین اثر اوست که احساسات یک معلم را در روزهاى وداع بیان مىکند. فعالیتهاى ادبى و فرهنگى خانم یاورزاده بسیار براى پویندگان در این راه مثمرثمر است. او مسئول صفحات ادب و هنر مجله زن روز مىباشد.