شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

راضیه رجایی

شنه آمد کنار آب نشست، دست دریا پر از تمنا شد
تشنه‏تر از همیشه برمى‏گشت، آسمان غرق در تماشا شد
چشم در چشم کودکان، آتش خیمه در انتظار او مى‏سوخت‏
ناگهان اسب بى‏سوار از دور در غبارى غلیظ پیدا شد
یال در یال اسب، مى‏آمد خبر تلخ تازه‏اى با او
داغ شد سینه زمان ناگاه پیش افتادنش زمین پاشد
ماه در شرم خاک مى‏غلتید، غیرت از نام کوهها افتاد
آن طرف شب پر از سیاهى، تیغ این طرف آفتاب تنها شد
او که دریاى مهربانى را به تمناى کودکان مى‏برد
تا همیشه همیشه تاریخ، دست آب‏آورش معما شد


غزل (2)

مى‏رسم محو بهارت بشوم، مى‏کند از تو جدایم پاییز
مى‏نشینم تو ببارى، به دلم مى‏زند باز صدایم پاییز
تا به شوق من و تو جلوه دهد، آسمان کوچ پرستوها را
تا که از باد بریزد همه رقص، گفته بودى که مى‏آیم پاییز
تو نمى‏آیى و من خسته زعشق مى‏روم رو به غروبى غمگین‏
مى‏رسى تا پر احساس بهار مانده از من رد پایم پاییز
اینکه بر شانه من بى‏تو عزیز! این چنین شور غزل مانده هنوز
کوله‏بارى است که لبریز غم است، هدیه آورده برایم پاییز
عاقبت مى‏رسد آن لحظه پاک، مى‏وزد از لب آوازت عشق‏
فرصت سبز شدن نیست ولى، مى‏زند باز صدایم پاییز

راضیه رجایى‏


برچسب :راضیه رجایى شاعر خراسانى متولد اوّل شهریور 1355 در مشهد مقدس است. او تحصیلات ابتدایى و دبیرستان را در این شهر گذرانده و اکنون دانشجوى رشته روانشناسى است. وى بیش از ده سال است که با شعر مأنوس شده و در این فضاى پر از رمز و راز قدم مى‏زند، شعر مى‏خواند و شعر مى‏گوید و در محافل فرهنگى و ادبى مشهد حضورى مداوم دارد. در حال حاضر در واحد آفرینش‏هاى ادبى حوزه هنرى خراسان فعالیت مى‏کند و عضو هیئت مدیره انجمن ادبى آستان قدس رضوى مى‏باشد. همچنین مسئولیت انجمن‏هاى شعر فرهنگسراى غدیر مشهد به عهده ایشان است. خانم رجایى بیشتر غزل مى‏سراید و مجموعه اشعارى از او در سال 1380 به وسیله انتشارات نیستان به چاپ رسیده است، با عنوان «گزیده ادبیات معاصر»