تو را اندازه گلبیت یک آواز مىفهمم
زبانت را نه از امروز از آغاز مىفهمم
کتاب سادهاى گلواژههاى آشنا دارى
تو را تا مىگشایم نکتههایى باز مىفهمم
کسى در چشمهایت مىنویسد حرفهایت را
نگاهت تا به سویم مىکند پرواز، مىفهمم
تو را در بیت بیت دفتر احساس مىخوانم
تو را حس مىکنم بالاتر از ابراز مىفهمم
اگر ناگفتهاى دارى بگو اى خوب همخانه
که من با هر بیان، هر لهجه، هر آواز مىفهمم
اى فاطمه(س) از نور شکوفا شدهاى
روشنگر روز و شب مولا شدهاى
بر شاخه شب ستاره بسیار دمید
تنها تو در این میانه زهرا شدهاى
از درد روییدم مرا با درد بنویسید
بر خاک من لیلاى صحرا گرد بنویسید
طرح خزان دارد سرا پاى غزلهایم
هر بیت آن را روى برگ زرد بنویسید
ابیات غمناکم پیام خسته روحى را
تا هر کجا در ذهنتان آورد بنویسید
همداستان با من اگر هستید بنشینید
یک قصه از یک شاعرِ همدرد بنویسید
تا انتهاى قصه با من همسفر باشید
زخم شکستن آنچه با من کرد بنویسید
یاد مرا بر گیسوان باد بنشانید
بر هیئت هستى مرا یک گرد بنویسید
از سرزمین حِسِّ من خورشید مىروید
شعر مرا بر سینههاى سرد بنویسید
برچسب :ناهید یوسفى شاعر خوب در شمال به دنیا آمده، پرورش یافته و تحصیل کرده، به تدریس در آموزش و پرورش شهسوار و تهران اشتغال داشته است. او داراى همسر و سه فرزند و مادرى نمونه و فداکار مىباشد. وى چندین سال در فرهنگسراى ارسباران، خانه فرهنگ صدف و مرکز تهرانشناسى به عنوان مسئول و گرداننده جلسات شعر و نقد به ادبیات این دیار خدمت کرده است. اولین مجموعه اشعار ایشان با عنوان «هر کس به طریقى دل ما مىشکند» است. نام کتاب مصراع اوّل از یک رباعى در متن آن است که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. در صحبتى با روزنامه «ایران جمعه» در خرداد 81 خانم یوسفى مىگوید: «در میان این همه شعر خوب از شاعران یک رباعى ناقابل به این صورت در اذهان مخاطبین جا خوش مىکند و گاه و بیگاه از زبان عامى و استاد شنیده مىشود. بىشک باید عنایت الهى شامل حالش شده باشد.» گفتنى است در فراز و فرود روزمرگىها فراوان روى مىدهد که افراد بخواهند از دوستان و نزدیکان خود گلایه کنند و بگویند: تو دیگر چرا؟ بىمناسبت نیست این رباعى را که در بهمن 1354 در مجله جوانان امروز به چاپ رسیده بیاوریم.
هر کس به طریقى دل ما مىشکند