در شعر از فضاى بىنشان
در همهمه سکوت کوچنده
هر سایه شبیه چهره من بود
دریا کِل مىزد و زنان مُرده
بر تارکِ آب و آرزو ماندند
بر همهمه سپیدِ رقصنده
آتش آتش عروسک آوردى،
با روح که بر صدایت آغشتم
انگاره نقطههاى بىپایان
نرماهنگِ درنگِ دیگر گون
برمىگیرم تو را از آئینه
انکارِ محال و عقل سرگردان
به فلسطین و مردان آهنىاش
فواره سرگردانى! تا خواب خدایان رفتى
آئین تو ناآرامى تا شستن شیطان رفتى
از غربت خونت مردان آهنگ حقیقت خواندند
فریاد جسارت بودى تا وحشتِ میدان رفتى
آهن که تو را مىپرسید از عدل خبر مىدادى
بىجوشن و بىپاىافزار بر حیرت انسان رفتى
ققنوس که از خاکستر یک بار دگر برمىخاست
خاکستر خود را دادى بر باد و به توفان رفتى
آتش شدى و مرغان را از حیرت خود پرسیدى
سیمرغ تو در آیینه، تا قاف خدایان رفتى
مه مىشد و در مىپیچید در خون نجیبت گرگى
پیراهن خونین با تو تا چاه عزیزان رفتى
یک بار دگر تا نامت در گوش جهان در پیچید
برخواندمت از دوران تا چون گوهر غلتان رفتى
"سودابه امینی "
برچسب :سودابه امینى شاعر معاصر متولد 1341 فارغالتحصیل رشته روانشناسى بالینى از دانشگاه الزهرا داراى همسر و دو فرزند است. ایشان سرودن شعر را به طور جدى از سال 67 با شرکت در جلسات شعر حوزه هنرى و دوره اوّل دفتر شعر جوان و استفاده از کلاسهاى آن آغاز کرد. در همان سال به سِمَت مربى ادبى در کانون پرورش فکرى مشغول به کار شد و اکنون در کانون در سمت کارشناس مسئول مرکز آفرینشهاى ادبى استان تهران است. راهاندازى چهار انجمن شعر و قصه به تفکیک براى دختران و پسران در کانون پرورش فکرى براى گروههاى سنى 15 تا 25 ساله با هدف جذب و حفظ جوانان و نوجوانان در کانون در سال 77 به نام «انجمن ادبى آفرینش» به کوشش اوست، نیز برگزارى نه شب شعر و قصه در مرکز آفرینشهاى ادبى کانون و تنظیم جزوات آموزشى براى مربیان و کارشناسان ادبى در گروههاى سنى زیر دبستان تا پایان نوجوانى از کارهاى خانم امینى است. او دوره خوشنوسى را تا مرحله عالى گذرانده و در کنگره شعر زنان تهران در سال 81 به عنوان دبیر کنگره با فرهنگسراى بانو همکارى داشته است. او کارشناس شعر برنامه آلاچیق شعر در شبکه جوان است.
آثار وی :