دست در دست افسوسم اى کاش
پا به پاى دلم رفته بودم
کاش حرف دلم را که مىگفت
خیز و با من بیا، مىشنودم
کاش یک پنجره رو به خورشید
از حصار تنم مىگشودم
یک دریچه به ابعاد یک زخم
مىزدم در بناى وجودم
کاش مانند آن تکستاره
در دل آسمان مىغنودم
صبح خورشید تا جلوه مىکرد
بوسه از گونهاش مىربودم
کاش با حلقى از عشق خونین
شعر پرواز را مىسرودم
کاش مىرفتم آنجا که دل رفت
کاش، اى کاش اینجا نبودم ...
جنگل به سینه و سر کوبد با یاد روى تو آشفته
دریا ضجّه تو را خواند آه اى قصیده ناگفته!
آن شب که خاطرههایت را باد از دهان آیینه مىرویید
دیدم که عکس روى تو را جنگل بر لوح خاطره مىکوبید
فردا چو فصل بهار آید، آه اى پرنده سبز آواز!
بازآ که بىتو شکفتن را فصلى دوباره کنیم آغاز
پیغام سبز تو را دارد، اینک تمام غزلهامان
با یاد سبز تو مىروید گلهاى طبع شکوفامان
از انزواى سرد زمین رفتى تامنتهاى شکوفایى
دنیا براى تو کوچک بود، آه اى پرنده دریایى!
برچسب :فاطمه راکعى شاعر معاصر، بانویى فعال و پرکار در امور فرهنگى سیاسى بخصوص زنان و ادب کشور است. ایشان داراى دکتراى زبانشناسى از دانشگاه تربیت مدرس و عنوان پایان نامه وى «لفظ و معنا در شعر نیما» است. خانم راکعى در حال حاضر رئیس پژوهشکده هنر و ادبیات دانشگاه الزهرا و همچنین عضو رسمى هیئت علمى آموزشى این دانشگاه مىباشد. او مسئولیتها و مشاغل رسمى دولتى بسیارى داشته و دارد. در سالهاى 83 - 1379 نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى بوده است. آثار ایشان مجموعه اشعار «سفر سوختن»، «آواز گل سنگ»، «گزیده ادبیات معاصر» و «مادرانهها» است. از کارهاى او دو ترجمه کتاب یکى در باره شعر از «لارنس پرین» و دیگرى «منطق و زبانشناسى» از انگلیسى به فارسى است. خانم راکعى فعالیتهاى مطبوعاتى زیادى دارد. از جمله راهاندازى مجله «اعتصام»، مجله «والعصر» و مدیرمسئولى و سردبیرى فصلنامه «کوثر» و «پگاه». ایشان همکار پژوهشى طرح «فرهنگ نامهاى خاص» و مجرى و همکار چندین طرح پژوهشى دیگر نیز بوده است. سلسله مقالات او با عنوان «زن در خانواده و اخلاق اسلامى» در مجله خانواده چاپ شده است. وى در بسیارى از کنگرهها و کنفرانسهاى بینالمللى شرکت و شعرخوانى و سخنرانى کرده و سفرهاى علمى و فرهنگى زیادى به داخل و خارج از کشور داشته است.