شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شمسی پور محمدی





واژه!

زمین چه صورت شگفتى دارد
از زبان مادربزرگ 
وقتى که بر شاخ‏هاى گاوى خسته جا به جا مى‏شود
و روز همین گونه بوده که هست‏
مثل مترسکى موقوف ابدیت‏
غریبه آن کسى است‏
که در یک غروب وَهم‏انگیز از بالاترین برج جهان به زیر مى‏آید
و غربت، اکنون ماست‏
که جفت خویش را در دو سوى زمان گم کرده‏ایم‏
...
هیچ همین بوده‏ایم 
تا شاید کسى بیاید و بگوید: باش!
بخواند: گل؟! درخت؟!
تا من سر از کدام واژه بردارم‏
آب یا خاکستر؟!


پرسش‏


ما که تنها از پیراهن‏هاى سپید مى‏گذریم‏
بى‏دلیل ساعت‏هایمان را به وقت میلاد صنوبرى یگانه کوک مى‏کنیم 
باور کنیم مسیح از صلیب سرنوشت خویش گذشته است‏
و این شراب خانگى تنها تقطیر رؤیاى پرنده‏اى است‏
که خواب‏هاى اردیبهشت را به ماه نیمه‏جان تقدیم مى‏کند
و تو از یقین این همه مرگ به شگفت مى‏آیى‏
پس تاقچه‏ها را اندازه مى‏کنى‏
و طول مرگ خویش را حدس مى‏زنى 
و آخرین سؤال را از گُلى مى‏پرسى‏
که حسرت جاودانگى را در گلدانى آه مى‏کشد
و دستش از نزدیک‏ترین سیب باغچه کوتاه‏تر است‏

شمسى پورمحمدى‏


برچسب:شمسى پورمحمدى در سال 1345 در شهر اهواز تولد یافت و رشد کرد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در این شهر گذراند و سال‏هاى تحصیل او در دبیرستان در میان جنگ و آتش و دود گذشت و سپس تحصیلات دانشگاهى خود را در تهران در رشته جامعه‏شناسى به پایان رساند و بلافاصله در آموزش و پرورش به کار مشغول شد. او از سال 1373 تا کنون صاحب امتیاز و مدیرمسئول هفته‏نامه فرهنگى اجتماعى «روزان» در خوزستان است و از سال 1377 تا به حال مدیرمسئول نشر «لاجورد» مى‏باشد.


آثار وی :

  •  «سرخ در سرانجام اردیبهشت» در سال 1379
  •  «از مى به روایت و رؤیا» است
  • «قرائت جنون»