زمین چه صورت شگفتى دارد
از زبان مادربزرگ
وقتى که بر شاخهاى گاوى خسته جا به جا مىشود
و روز همین گونه بوده که هست
مثل مترسکى موقوف ابدیت
غریبه آن کسى است
که در یک غروب وَهمانگیز از بالاترین برج جهان به زیر مىآید
و غربت، اکنون ماست
که جفت خویش را در دو سوى زمان گم کردهایم
...
هیچ همین بودهایم
تا شاید کسى بیاید و بگوید: باش!
بخواند: گل؟! درخت؟!
تا من سر از کدام واژه بردارم
آب یا خاکستر؟!
ما که تنها از پیراهنهاى سپید مىگذریم
بىدلیل ساعتهایمان را به وقت میلاد صنوبرى یگانه کوک مىکنیم
باور کنیم مسیح از صلیب سرنوشت خویش گذشته است
و این شراب خانگى تنها تقطیر رؤیاى پرندهاى است
که خوابهاى اردیبهشت را به ماه نیمهجان تقدیم مىکند
و تو از یقین این همه مرگ به شگفت مىآیى
پس تاقچهها را اندازه مىکنى
و طول مرگ خویش را حدس مىزنى
و آخرین سؤال را از گُلى مىپرسى
که حسرت جاودانگى را در گلدانى آه مىکشد
و دستش از نزدیکترین سیب باغچه کوتاهتر است
برچسب:شمسى پورمحمدى در سال 1345 در شهر اهواز تولد یافت و رشد کرد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در این شهر گذراند و سالهاى تحصیل او در دبیرستان در میان جنگ و آتش و دود گذشت و سپس تحصیلات دانشگاهى خود را در تهران در رشته جامعهشناسى به پایان رساند و بلافاصله در آموزش و پرورش به کار مشغول شد. او از سال 1373 تا کنون صاحب امتیاز و مدیرمسئول هفتهنامه فرهنگى اجتماعى «روزان» در خوزستان است و از سال 1377 تا به حال مدیرمسئول نشر «لاجورد» مىباشد.
آثار وی :