شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

پروانه نجاتی

ناگزیر

باز گل کرده تب گریه پنهانى من‏
باز هم عشق کمر بسته به ویرانى من‏
باز هم گیسوى در باد رهایى امشب‏
مى‏شود رونق بازار پریشانى من‏
باز هم در شب سردرگمى و تاریکى‏
خیمه زد قافله بى‏سر و سامانى من‏
باز هم یاد کسى ذهن مرا مى‏سوزد
که برآشفته چنین این دلِ عصیانى من‏
کوچه باغ دل من را کسى از لطف نگشت‏
تا شکوفا شود این بغض زمستانى من‏
ناگزیرم من از این عشق، از این عشق، عزیز
مثل خطى که نوشتن به پیشانى من‏



قفس(4)

من همیشه عاشق پریدنم‏
عاشق به آسمان رسیدنم‏
عاشقِ کرانه‏هاى دوردست‏
تشنه ستاره سرکشیدنم‏
گرچه بسته است بال‏هاى من‏
مملو از غرور پَرکشیدنم‏
کیست باورم کند که مردن است‏
طعم تلخِ زندگى چشیدنم‏
دور مى‏شوى و ذوب مى‏شوم‏
نقره داغ روى تو ندیدنم‏
پشت میله‏هاى سهمگین وهم‏
ناگزیر از تو دل‏بریدنم.

پروانه نجاتى‏


برچسب:پروانه نجاتى شاعر غزلسرا متولد 1348 در شهرستان بهبهان است. او داراى همسر و فرزند و ساکن شهر ادب‏پرور شیراز مى‏باشد. از کودکى به شعر علاقه داشته امّا با ورود به دانشگاه، شعر را آغاز کرده است. وى علاوه بر غزل گاه به مثنوى مى‏پردازد. بانویى فعال مى‏باشد و انجمن شعر پروین اعتصامى را در شیراز بنیانگذارى کرده است. ادب‏دوستان به ویژه جوانان در جلساتى که در این انجمن برگزار مى‏شود گردهم مى‏آیند و بهره‏هاى ادبى فراوان مى‏برند. او همچنین عضو انجمن شاعران انقلاب اسلامى شیراز است. ایشان در آبان سال 82 به عنوان شاعر ایرانى به کشور بلغارستان رفت و در شب شعرى که با شرکت شاعران و ادب‏دوستان آن دیار برپا گردید، شرکت کرد. وى خطوطى به یادگار از این سفر نگاشتند که بخشى کوتاه از آن را که بسیار جالب است مى‏آوریم: «امّا جالب‏ترین مکان دیدنى صوفیا، یادمان کشتگانِ جنگ بود. در مرکز شهر روبه‏روى کلیساى بزرگ صوفیا سنگ قبرى بود با شعله‏اى روشن، در کنارش تاج گلى تازه و بالاى آن بیت شعرى از «ایوان ایوازُف» شاعر بزرگ بلغارستان حک شده بود: «بلغارستان! اینان براى تو کشته شده‏اند. تنها تو لایق آنها بودى، و آنها تنها سزاوار تو بودند!» و من اشک در چشم گلایه بعضى از ناسپاسان خودى را به یاد آوردم و این شعر فلانى را که: اهالى آفتاب/ کُشتگان متجاوزشان را پاس مى‏دارند/ من شاعرِ دربارىِ شهیدانم!