از رؤیاها دور مىشوم
کمى کنار خودم مىنشینم
و کنار پنجرهاى که
چشمانداز آخرین رؤیاهاست
حس مىکنم درختان فلزى شدهاند
صداها
نگاهها
خندهها و
اعتمادها هم
در صحنه مىمانم
با نیمنگاهى به ماهواره خاطرها
و سایت کسالتآور عشقى پستمدرن
در دست و پا زدن همه رایانهها
از رؤیاها دور مىشوم
و دوباره کنار خودم ردیف
به یغما مىبرد امشب خیالت خوابهایم را
چه ویران مىکند باز این دل در آشنایم را
ز گلدانهاى امیدم بهارى کاغذى روید
غمت آتش زند دلتنگى بىانتهایم را
بدون موج بیدار صدایت همزبانى کو؟
به دل پنهان همى سازم صداى گریههایم را
من و یک آسمان شعر بلند خفته در سینه
بیا با من بخوان آوازهاى بىصدایم را
از آن پسکوچههاى سبز بارانخوردهات بگذر
ببین بغض نهفته لابهلاى گفتههایم را
به غیر از گرمى دستت به کى بسپارم این دل را؟
دل حسرتکش صدپاره و بىدست و پایم را
برچسب :پوران کاوه شاعرى که نقاشى هم مىکند. او متأهل و در یکى از ادارات دولتى مشغول به کار است و به گفته خودش: «به دور از جنجالهاى ژورنالیستى سالهاست که با سرودن شعر و کشیدن تابلوهاى نقاشى زندگى برایم جلوهاى دگرگون داشته است.» او که هنرمندى طبیعتگر است، هنر را مایه اصلى زندگى مىداند. اولین اشعارش در 17 سالگى همراه اشعار شاعران معاصر در کتاب «پیام عشق» به چاپ رسید و پس از آن دو دفتر شعر به نام «صداى فاصلهها» 1370 و «بیا شبیه آفتاب باشیم» 1373 منتشر کرده است. پوران کاوه به اعتبار نگرش ناتورآلیستى خود زبانى ساده و روان دارد. خود مىگوید: «سادهگویى، یگانهترین خصلت من شده و با عشق و در لحظه لحظه زندگى پیرامونم در آمیخته است. آنچنان که این انعطاف مىتواند دستمایه آثارى شود که جایگاه مطمئنترى را برایم در زمینه شعر و ادب تأمین کند.»
پوران کاوه در زمینه نقاشى همه ساله آثار چشمگیرى را در نمایشگاههاى مختلف در ایران و امارات متحده «دبى» به نمایش گذارده است. از دیگر فعالیتهاى او ترجمه اشعار شاعران معاصر جهان است که بسیارى از آنها در مجلات و نشریات به چاپ رسیده است. یادآور مىگردد سومین کتاب او به نام «از سکوت ترانه مىسازم» در سال 82 به بازار ادب عرضه شد و «گاهى شبیه رؤیاى خودم مىشوم» زیر چاپ است.