پرندهها موجودات خوشخیالی هستند
میدانند پاییز از راه میرسد
میدانند باد میوزد،
باران میبارد
اما خاطراتشان را میسازند...
پرندهها همهچیز را میدانند..
اما، هر پاییز که میشود
قلبشان را برمیدارند و
به بهار دیگری کوچ میکنند...
دنیا آنقدرها هم کوچک نیست
که بتوانی صداها را به خاطر بسپاری
و یادت بماند که در کدام خیابان،
روی کدام درخت
پرندهای غمگین میخواند...
دنیا آن قدرها کوچک نیست
که آدمها را با هم اشتباه نگیری
و بدانی دستی که عشق را میان موهای تو میریزد
همان دستیست
که به نشانهی تسلیم بالا میرود
و با تکان از پشت پنجرهی قطاری از تو دور میشود..
نه، دنیا کوچک نیست
وگرنه من هر روز نشانی خانهات را گم نمیکردم
و لابهلای سطرهای غمگین زندگی
به دنبال ِ دستهای تو نمیگشتم..
دنیا اگر کوچک بود
کوه هم به کوه میرسید
من و تو که جای خود داریم...
چه خوب است که این کلمهها دیگر
ارث پدری کسی نیست
و با آنها میتوان
دنیاهای دور بهتری ساخت..
میتوان دست بادبادکی را گرفت و
تا روزهای روشن کودکی دوید..
چه خوب است که میتوان
قایقی نوشت و به پشت دریاها رفت..
میتوان دیواری ساخت و برای همیشه
پشت حرفهای یک سطر قایم شد..
میتوان نقطهای گذاشت و برگشت...
من سخاوت را از پدرم به ارث بردهام
میتوان برای هر آدم شعری نوشت و
نیمهشب به خواباش بُرد..
میتوان آنقدر با کلمات بازی کرد
تا خوابات ببرد
به خواب آدمهایی که با کلمات خوشبخت شدهاند..
بگذار زندگی راه خودش را برود..
بگذار خیال کند که ما هنوز
برای گردش یک سال دیگر، یک روز دیگر، یک بوسهی دیگر
به او وفادار خواهیم ماند...
بگذار نداند که ما در پریشانی پرسشهایمان
بارها با مرگ خوابیدهام...
ما برای زندگی،
نه به هوا نیازمندیم
نه به عشق،
نه به آزادی..
ما برای ادامه،
تنها
به دروغی محتاجیم که فریبمان بدهد..
و آنقدر بزرگ باشد
که دهان هر سوالی را ببندد...
" مریم ملک دار"
برچسب :نخستین دفتر شعر مریم ملکدار با عنوان «نام دیگر حوا» در مجموعه طرح «صدای تازه 2» موسسه انتشاراتی هنر و رسانه اردیبهشت منتشر شد. این مجموعه دربرگیرنده دو دفتر شعر در قالب کلاسیک و نو است.مریم ملکدار متولد 1360 و دانشجوی رشته شیمی آلی در مقطع دکترا است.
آثار وی :