آتش دوزخ باشد
شراب باشد
تو کنار من باشی
و شیطانی که گولمان بزند!
شب که شد
از بام جهنم خودمان
بهشت دیگران را میبینیم...
2
میتوانی از دوست داشتنم برگردی؟!
دوست داشتن که خیابان نیست
تاکسی بگیری
بنشینی
پیشانیت را به شیشه بچسبانی
آه بکشی
وبرگردی به پیش از آن
نه
نمی شود
با دوست داشتنم کنار بیا
مثل پیرمردها
که با لرزش دست هایشان .
برچسب :شعر رویا شاه حسین زاده
گلوگاه تو و لبهای من
همهچیز همانگونه که هستشکار خوب
میداند
شکار خوبی است
پنج صبحِ پنج مرداد نود و چهار
سنگهای قیمتی از زیر خاک بیرون میآیند
برچسب: سارا محمدی اردهانی
به قابِ عکس خالی تو
نگاه می کرد
به سایه ای
که هیچوقت مال خودت نبود.
و خانه ای که همیشه خالی از هیاهو بود
و لبخندی که سالها
از ترکهای خسته ی دیوار چکید
و نذری ،
که بی بهانه بارید!
برچسبها: اشعار سلبی ناز رستمی
هر صبح
از خواب می پرم
عجله می کنم
دلفین های آبی را بـه موهایم می زنـم
جای ِ لب هایت را بـر لب هایم صـورتی می کنـم
مـیـز را می چینم
صدایـت می زنـم
بعـد بـه یـاد می آورم
از پـاییز بـه بعد
دیگر نبوده ای و من
هر صبح از خواب پریده ام
عجله کرده ام
دلفین هـای ِ آبی را بـه مـوهایم زده ام
جای ِ لب هایت را بـر لـب هایـم صورتی کـرده ام
میز را چیده ام و بعد
صدایت زده ام...
"روجا چمنکار"
1
آتش دوزخ باشد
شراب باشد
تو کنار من باشی
و شیطانی که گولمان بزند!
شب که شد
از بام جهنم خودمان
بهشت دیگران را میبینیم...
2
عادت نیست از این فاصله برای تو نوشتن.. اجبار است.
اعترافش هم وحشتناک است
ولی همین تاریکی
همین سکوت محض
این درد
تو را به من نزدیکتر میکند!
آدم ها
با حضورهای کم رنگشان
با بودنهایی که به بدترین وجه ممکن
با منطقی که من نمیفهمم
با احساسی که آنها نمیفهمند
واقعهی نبودن تو را یادآوری میکنند!
بعد از تو
هیچ چیزِ آدمها
جز لحظه ی وداعشان
برای من شور آفرین نیست.
(بخشی از یک شعرِ بلند"نیکی فیروزکوهی")