شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

فریبا یوسفی


تا کى کلید دل به تو باید سپردن؟
سنگینى یک قفل را با خویش بردن؟
حتى براى دیدنت در خلوت خواب‏
باید هزاران چشمک شب را شمردن؟
تا کى براى ماندن دیوار پرهیز
لب بر لب جام فراموشى نبردن؟
مى‏پوسد اینجا ذره ذره، بودن من‏
دست صبورى در عطش تا کى فشردن؟
بشکن! بسوزان! سیل شو، ویرانه‏ام کن‏
من خسته‏ام از این همه آهسته مردن‏


* * *

مى‏رسد و مى‏رود این بهار و آن بهار
دور مى‏زند زمین کهنه‏تر بر این مدار 
دست‏هاى دور را باز گریه مى‏کنیم‏
دردهاى کهنه را باز هم چه بیقرار
دیده و ندیده‏ایم عشق را و وصل را 
فصل‏ها و ماهها، روزهاى فصل یار
چشم باز مى‏کنیم بر زمین و آسمان‏
از بنفشه این کبود، آن ز ابر داغدار
ابر تیره وسیع! حامل هزار بغض!
بشکن این طلسم را حرف تازه‏اى ببار!
مژده‏اى که مثل برگ زنده باشد و لطیف‏
با پیام تازه‏اش، ختم فصل انتظار

فریبا یوسفى‏


برچسب :فریبا یوسفى قاسم‏آبادى متولد مهر 1349 در تهران مى‏باشد. علاقه و توجه به شعر از دوران کودکى با او بوده و در خانواده‏اى رشد کرده است که پدر و مادر در آن به شعر علاقه‏مند بوده‏اند. در دوران نوجوانى و جوانى قرار گرفتن در شرایط اجتماع این توجه را در او برجسته‏تر کرده است. ازدواج و پس از آن مادر شدن بر خلاف تصور، او را از این علاقه‏مندى باز نداشت و حمایت همسرش براى بروز بیشتر این استعداد موجب شد شعرهاى او به سمت کامل‏تر شدن حرکت کنند. شعرهایى که به عقیده خودش: «هنوز در ابتداى راهند امّا مى‏خواهند پیش بروند تا از زمان خود جا نمانند». او علاوه بر شعر در رشته خوشنویسى نیز فعال است و خود را براى آزمون دوره ممتاز آماده مى‏کند. همچنین «ردیف‏هاى آوازى» را نزد خانم داوودى که از شاگردان استاد شجریان مى‏باشد مى‏آموزد در کنار فعالیت‏هاى هنرى در کار ساخت زیور آلات با همسرش همکارى مى‏کند. در سه مجموعه شعر «شعر جوان»، «از عاشقانه‏ترین سرزمین‏ها» و «زنان همیشه» به کوشش خانم‏ها: سیمیندخت وحیدى، فیروزه حافظیان و پوران فرخزاد، با اشعارى که غالباً غزل بوده‏اند حضور داشته و دفتر شعرش آماده چاپ است.