شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

شکوه شعر زنان معاصر

عاشقانه ترین اشعار زنان معاصر

« نذر کرانه ای»

بی فایده است

در انتظار کدام فصل درنگ کنم

تا تو دوباره عاشقم شوی

با پرنده ای در اوجِ لذت!

با بار و بندیلی که نه با باد می آیدو

نه با باران !

بی فایده است قدم زدن در کوچه و خیابان

دست کشیدن روی سنگریزه های رنگی شب!

فانوس را بر می دارم

پاهایم را می چسبانم به اضطراب رنگ هایی

که به زیر قدمهایت ته نشین می شود.

و دست هایم ،

نذر کرانه ای که هر روز

با هیأتی از ابرها،

تو را به خانه بر می گرداند.

 

 بی فایده است باید بمیرم

تا زنده شوم در پیراهنِ فصلی که شکوفه هایش

دورتر از زمستان امسال

یاد تو را ،

بر سر و دوش این خانه

احرام می بندد.


نظرات 1 + ارسال نظر
سولماز یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 10:55

درود برشما وبلاگ قشنگی دارید

سلام
ممنونم از حضور گرمتان !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.